کتاب «گتسبی بزرگ»، سومین رمان «اف. اسکات فیتزجرالد» و یکی از برجستهترین داستان ها در ادبیات آمریکا، اولین بار در سال 1925 به انتشار رسید. این رمان که در برههای موسوم به «عصر جاز» در نیویورک رقم می خورد، به داستان تراژیکِ میلیونری خودساخته به نام «جِی گتسبی» می پردازد، و همچنین به ماجرای عشق پرالتهاب او به زنی جوان به نام «دِیزی بوکانن» که «گتسبی» از سال ها پیش شیفتهی او شده بود.
کتاب «گتسبی بزرگ» که در زمان انتشار به موفقیت چندانی دست نیافت، اکنون یکی از داستان های آمریکایی کلاسیک و گزینهای همیشگی برای دریافت لقب «رمان آمریکایی بزرگ» در نظر گرفته می شود. با این مطلب همراه شوید تا دربارهی این رمان ماندگار از «اف. اسکات فیتزجرالد» بیشتر بدانیم.
ذهن غیرعادی در شناخت و چسبیدن به افراد عادی، به محض مشاهدهی آن ها، بسیار تیز و چابک است و به این ترتیب بود که در دانشکده مرا به ناحق متهم می کردند که سیاستمدار هستم، زیرا رازدار و سنگ صبورِ اندوه های آدم های خشن و بیگانه بودم. بیشترِ این رازها را بیآنکه جستوجویی کنم، کشف می کردم؛ غالبا خود را به خواب می زدم یا خود را مشغول نشان می دادم یا خود را دشمنی سبکسر وانمود می کردم، هرگاه به روشنی می دیدم که در افق، سخن محرمانهای لرز لرزان در حال طلوع است.—از کتاب «گتسبی بزرگ» اثر «اف. اسکات فیتزجرالد»